مگذار که غصّه در میانت گیرد یا وسوسه های این جهانت گیرد رو شربت عشق در دهان نه شب وروز زآن پیش که حکم حق دهانت گیرد من بندۀ آن عقل کز او مجنون شد صد جان ارزد ، دلی کز او پر خون شد والله که همی رشک برد آب حیات ز اشکی که زچشم عاشقان بیرون ش,غزلیاتی ...ادامه مطلب