دلنوشته ی من و رنج زمانه

ساخت وبلاگ

از رنج زمانه نگو که دل خون گشته

از ساقی و پیمانه نگو که آرزوم گشته

از که بگویم که هر دم چشمی گریان گشته

از کار گزاران بی دین ،شال و کلاه در آتش گشته

از سنگ دلی حاکمان جور و جنایت دلها خون گشته

از مشق شب و گرانی دفتر وقلم چوب وفلک بر پا گشته

از آسمان ابر سنگین و سیاه غرش کنان از زمین فراری گشته

از نادانی و بی غیرتی جمعی خاک عزا بر فرق مام زمان گشته

از آتش دوزخ نگو که زمین از آتش دود دل مادران دوزخ گشته

از فریاد و داد خواهی شبانه روزها همانند شب تیره وتار گشته

از بگیر و ببند های چماق داران تاریخ فریادش بر آسمان گشته

از این آدم فروشی ها ، مکاران ستمگر جیبتان پر پول گشته

از که بنالیم که بانی قدرت این حاکمان ظالم خود گشته

از وحشت قیامت نه از خشم مردم بترسید که راهی گشته

از برای مال و منال و قدرت دنیا دلهایتان بی رحم گشته

از دادن درس آزادگی حسین (ع) کشتار یاد گشته

از بهر کدام گناه باتوم بر فرق سر شکسته گشته

از روزی بترسید که نامه اعمال چوبه دار گشته

از روز آزادی ، دلها شاد و لبها خندان گشته

معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر :...
ما را در سایت معرفی کتاب تهوع از ژان پل سارتر : دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshteyebromand بازدید : 96 تاريخ : شنبه 24 دی 1401 ساعت: 18:14